سرويس ورزشي" مهر": اينكه علي دايي كاپيتان تيم ملي فوتبال به مرزبازنشستگي رسيده است وبايد جاي خود را به جوانان ديگربدهد، نظريه اي است كه بايد مدافعان وي پاسخ گويند كه چرا عليرغم سن وسال بالا وگذشت ايام طراوت جواني ازاواستفاده ميشود. بعنوان مثال ازبرانكوايوانكوويچ كه اعتقاد عجيبي به دايي دارد واورا درحالت مصدوميت هم به بازي مي گيرد، بپرسند چرا با وجود دهها بازيكن سرزن وصدها بازيكن مطرح زميني وي را ترجيح مي دهد وبعنوان سرگروه فوتبال ايران وارد ميادين حساس ومهم مي كند. ازمربي سابق پرسپوليس كه نتوانست ازپس موانع ايجاد شده برآيد وتيم پرطرفدارتهراني را برجايگاهي مناسب بنشاند، بپرسند چرا اصراربراستفاده ازدايي داشته وچگونه بوده كه نيمكت نشيني وي را صلاح نمي دانسته است.
اما اينكه هرغيرمسوولي راي بركنارنهادن دايي بدهد وجانشيناني خيالي براي اوتعيين كند، منطقي نيست. بايد براي رد اواستدلالهايي محكمه پسند داشت وبراي نيمكت نشيني وي دلايلي عقلايي ارايه كرد.
ما ازكساني بوديم كه جايگزيني جوانان را بجايي دايي آوازداديم وازتعويض اواظهاررضايت كرديم، اما وقتي وحيد هاشميان را بي تفاوت وفاقد تعصب لازم ديديم واورا نسبت به فوتبال ملي بي علاقه مشاهده نموديم، درافكارخود تجديد نظركرده وجدايي دايي را ازتيم ملي فوتبال صلاح ندانستيم. ديگردليلي كه باعث شد ازاصرارخود دست برداريم وهمچنان راي برماندگاري دايي دهيم، نمايش ضعيف آرش برهاني در بازيهاي اسيايي بود. همانجا كه جوان دوميلياردي پاس نتوانست در150 دقيقه بازي يك حركت قابل قبول داشته باشد، همانجا كه بعد ازورود به ميدان با خامي خود ايران را درمقابل بحرين ده نفره كرد.
ديگركانديداهاي جانشيني علي دايي هم نمره قبولي نداشتند. رضا عنايتي نتوانست رضايت مربيان ملي را جلب كند وديگرمهاجمين داخلي ولژيونرنيز نتوانستند خنده بر روي لبان مربيان تيم ملي بنشانند.
با درنظر گرفتن اين استدلالها درمي يابيم هنوزهم علي دايي مرد شماره يك خط حمله ايران است ووجودش درهرمسابقه چندين مدافع را بخود مشغول مي نمايد. دايي درتمام بازيهاي آسيايي چين با وجود مصدوميت فداكاربود وهمواره بعنوان يك رهبرميدان سعي وتلاش فراواني كرد. پس بازيكني بي تفاوت وباري بهرجهت نبود. اينكه بگوييم علي دايي بايد كفشها را بياويزد وجاي خود را به ديگران دهد اصلا منطقي نيست. دايي شخصا بايد براي حضوردرفوتبال يا كناره گيري آن تصميم بگيرد ويك مربي باشگاهي كه علي دايي قصد ندارد درتيمش بازي كند، نمي تواند براي پرافتخارترين بازيكن تاريخ فوتبال ايران تصميم گيري كند.
آنهايي كه دايي را هرروزه به طريقي مي كوبند وبه روشهاي گوناگون اورا مورد فشاروحمله قرارمي دهند، مطمئنا ازجايي كاناليزه شده اند وگرنه دليلي ندارد يك كاپيتان ملي را بكوبيم ودرحاليكه عدد 97 گل ملي زده درپرونده دارد اورا موردهدف قراردهيم.
علي دايي روابط عمومي خوبي ندارد واين را همه مي دانند، اما به كسي هم توهيني نكرده است. چرا بايد همه حواس وتوجه اومعطوف به اتهامهايي شود كه انجام نداده ومرتكب نشده است.
سال پيش پرسپوليس نتيجه نگرفت. چرا؟ همه مي دانند چون علاقمندان ظاهري پرسپوليس، براي قلع و قمع اين تيم سنگ تمام گذاشته وكنارگذاشته ها براي ناكامي اين تيم پرطرفدارهرچه درتوان داشتند انجام دادند. اين ناكاميها نبايد قرباني نامداري بنام دايي داشته باشد. دايي براي همين تيم زيرمشت ولگد گرفته امتيازات فراواني گرفت وگلهاي زيادي زد. طوريكه آقاي گل شد، اما وقتي بعضي ازبازيكنان دل درجاي ديگري داشتند وبراي خوشايند كنارنشسته ها كم فروشي مي كردند، تقصيردايي چيست كه تيم در جايگاه مناسبي قرارنگرفته است.
آنهايي كه مي گويند علي دايي به مرزغزلخواني رسيده وبايد غزل خداحافظي ازفوتبال را بخواند، اگرريگي به كفششان نيست ومسووليتي دارند، بهتراست استفاده ازدايي را دربرنامه كاري خود نگذاشته وعضويت اورا نخواهند، نه اينكه جاده را براي بازنشستگي كاپيتان پرافتخارتيم ملي صاف كنند.
دايي درتيمي غيرازپرسپوليس قصد بازي دارد. اوبه هيچ وجه كوتاه نمي آيد وسرخم نمي كند. مي گويد:" تا زمانيكه قدرت دارم فوتبال بازي مي كنم وتا هنگامي كه وطنم به من احتياج دارد سردرجلوي توپ مي گذارم. آنهايي كه بخاطرعضويت من در پرسپوليس با من دشمن شده وگلهاي مرا مانع ازسقوط اين تيم به ليگ آزادگان ديده اند، بهتراست درافكارونيات خود تجديدنظركنند كه اينگونه طرزتفكردليل علاقمندي وتوجه به محبوبترين تيم ايران نيست."
* سيد مهدي كاظمي
نظر شما